خبر ورود بسیج سازندگی به پروژههای مصوب سفر 14 سال پیش رهبر به عسلویه واقعا تکان دهنده بود. وقتی مدیران یک استان مصوبات سفر عالی ترین مقام کشور را بعد از چهارده سال با کمک و اصرار بسیج سازندگی انجام بدهند چطور توقع دارید مردم گمان نکنند تعدادی از مدیران استان در 14 سال اخیر مشتی منافق بوده اند که خود را در گفتار پیرو رهبر و ذوب در ولایت می دانستند اما مصوبات سفر ایشان به استان را بایگانی می کردند.
اگر بسیج سازندگی به این پروژه ها ورود نمیکرد چند سال دیگر این کارهای خرد و کلان به اتمام می رسید؟
چپ و راست و انقلابی و اعتدالی در این 14 سال مدیریت کردند. اما در عمل نشان دادند وقعی به مصوبات سفر رهبر نمی گذارند. این کار چه معنایی دارد؟ بعد توقع دارید مردم به ابن سیستم خوشبین باشند؟
توقع دارید مردم فکر کنند ولی نعمت هستند؟ یا توقع دارید وقتی مصوبات سفر رهبر انجام نمیشود احساس کنند حرف و خواسته شان شنیده و دیده می شود؟
این استان صدها مدیر دارد. همیشه این صدها مدیر خرد و کلان از طیف های مختلف پشت میزها حضور دارند. گاهی لباس عوض میکنند و گاهی جا! گاهی وقتی رهبر سخنرانی میکند همین افراد چفیه می زنند و با معاونان خود و به گونه ای که حراست بداند و ببیند رو به تلویزیون می نشینند و سخنان رهبر را گوش میکنند اما همینها در میدان عمل به گونه دیگری عمل می کنند.
همین افراد سالهاست با عنوان منافق و ضدانقلاب در حال خطکشی بین مردم هستند. همینها حرف پاسداشت خون شهدا می زنند اما همینها نشان دادند دست شعارشان خوب است و در میدان عمل بازنده اند.
خدا رحمت کند پدر و مادر رییس بسیج سازندگی که با ورود به عسلویه آب به خوابگه مورچگان ریخت و نشان داد ما به شدت نیاز به بازتعریف موضوعاتی مثل ضدانقلاب و منافق داریم.